مانی بلاگ ManiBlog

این وبلاگ تلاش دارد تا شمارا جهت استفاده و دسترسی به اطلاعات شبکه اینترنت یاری نماید.

مانی بلاگ ManiBlog

این وبلاگ تلاش دارد تا شمارا جهت استفاده و دسترسی به اطلاعات شبکه اینترنت یاری نماید.

برای داشتن یک زندگی خلاقانه چه کنیم؟

برای داشتن یک زندگی خلاقانه چه کنیم؟

سال‏های عمر شما، با وجود مشکلات، محدودیت‏ها و خطراتی که البته وجود دارد، می‏تواند پربار و لذت‏بخش باشد. اگر این را باور کنید، خوشبختی در دوقدمی شماست. افسوس خوردن را فراموش کنید و بدانید که دیگران هم مثل شما شکست‏ها و ناکامی‏هایی داشته‏اند.

سال‏های عمر شما، با وجود مشکلات، محدودیت‏ها و خطراتی که البته وجود دارد، می‏تواند پربار و لذت‏بخش باشد. اگر این را باور کنید، خوشبختی در دوقدمی شماست. افسوس خوردن را فراموش کنید و بدانید که دیگران هم مثل شما شکست‏ها و ناکامی‏هایی داشته‏اند. حال به مهم‏ترین نکاتی که در ایجاد زندگی خلاق، مؤثر واقع می‏شوند، اشاره می‏کنیم: اولین گام برای رسیدن به زندگی خلاق، داشتن تصویر ذهنی سالم است. اگر بخشی از زندگی را تلف کرده‏اید، خود را به خاطر آن سرزنش نکنید. شما کامل و بی‏عیب و نقص نیستید؛ نه شما، بلکه هیچ کس نیست و از ملامت هم کاری ساخته نیست. برای آن‏که سلامت و شادابی را به زندگی وارد کنید، احتیاج به تصویر ذهنی سالمی دارید. باید احساس کنید که انسانی ارزشمند هستید. تصویری که هر کس از خود دارد و به عبارتی، آن طور که خود را می‏بیند، روی قضاوتی که از خویش و از دنیایش دارد، تأثیر می‏گذارد. برای رسیدن به خلاقیت، باید فعالیت خود را دوچندان کنید و باید به خود ببالید که می‏توانید به هدف‏هایتان برسید. احساس مثبت داشته باشید و کارهای مفید انجام دهید. همچنین برای قبول کمبودها و شناخت محدودیت‏هایی که دارید، تلاش کنید واقع‏گرا باشید و با واقع‏بینی، خود را آن طور که هستید، در نظر بگیرید و اجازه ندهید که روحیه بدبینی و منفی‏گرایی، بر شما مسلط شود. اگر کسی شما را آن قدر دوست داشته باشد که از خودگذشتگی نشان دهد، از مسیر اصلی زندگی‏اش فاصله بگیرد و شما را از بحرانی که در آن گیر کرده‏اید، نجات دهد، باز هم نمی‏تواند به جای شما زندگی کند؛ به جای شما تصمیم بگیرد و به طور کامل، شریک غم‏ها و شادی‏های شما باشد و از همه اینها گذشته، نمی‏تواند توانایی موفقیت یا شکست را در شما ثبت کند. از او، برای این‏که خود را قبول داشته باشید یا دست رد به سینه خود بزنید، کاری ساخته نیست و تنها تصویر ذهنی شما، چنین قدرتی دارد. تنها تصویر ذهنی است که می‏تواند به شما احساس اعتماد و اطمینان ببخشد. با تقویت روزانه تصویر ذهنی خویش، برای زندگی خلاق، آماده شوید و خود را شایسته خوشی‏های زندگی بدانید و از آن، به سود خود استفاده کنید. برای این‏که در خود یک تفکر و روحیه مثبت به وجود آورید، باید طرز تلقی و برداشت خود را نسبت به رویدادهای زندگی، تغییر دهید و تنها در این صورت است که می‏توانید به کشمکش‏های درونی خود خاتمه دهید و از یک روحیه شاد و پربار، بهره‏مند شوید. گام بعدی برای رسیدن به زندگی خلاق، داشتن هدف است. برای لذت بردن از زندگی، باید هدف داشته باشید. زندگی، مجموعه‏ای از هدف‏هاست و مسئله مهم، رسیدن به آنهاست. آیا با توجه به آن‏چه در درون شما می‏گذرد، می‏توانید به هدف‏هایتان برسید یا خسته و دل‏سرد هستید؟ از هدف‏هایتان غفلت نکنید؛ هر روز قدمی به جلو بردارید و این پیشرفت روزانه را احساس کنید و بدانید که فرصت و دامنه هدف، مهم نیست؛ بلکه مهم، هدفی است که به هر صورت و هر چند جزئی، برای خود انتخاب کرده‏اید. در جویبار روان زندگی، به حرکت ادامه دهید و برای رسیدن به هدف‏هایتان، از هیچ گونه تلاشی فروگذار نکنید؛ جاری باشید و حرکت کنید. اگر شما به هدف نرسید، هدف به شما می‏رسد؛ مهم، سمت حرکت شماست؛ مهم این است که به پیش می‏روید و این پیشرفت را احساس کنید. واژه هدف، برای بسیاری از افراد، حاوی مفهومی منفی است؛ زیرا اغلب با وسواس، فشار، تنش و رقابت با دیگران همراه است. برای کام‏جویی از هدف‏هایتان، آنها را به صورت علائم راهنما بنگرید که به مسیری ویژه اشاره می‏کنند تا تمرکزی دقیق به وجود آورند و شما را به تحرک وادارند. راه رسیدن به هدفتان، به خودتان بستگی دارد. شما می‏توانید در طول راه، بسیار جدی و منظم باشید و تمام توجه‏تان را به رسیدن به هدفتان، معطوف کنید یا بیاسایید و از مسیر و راه، منحرف شوید. برای توفیق در کارها، هیچ چیز به اندازه اعتقاد و ایمان به توانستن، مؤثر نیست. اگر از انجام کاری بترسید و فکر کنید که قادر به انجام آن نیستید، تحت هیچ شرایطی، آن کار را به نحو مطلوب نمی‏توانید انجام دهید. اگر ملاحظه می‏کنید که در کاری موفق نمی‏شوید و کسانی هستند که در همان کار، به موفقیت‏های کافی دست یافته‏اند، این را بدانید که عیب از شماست. آن که موفق است، ایمان دارد که می‏تواند موفق شود و شما هنوز این یقین را به دست نیاورده‏اید. در مورد هدف‏های کوتاه مدت، واقع‏بین باشید و هدف‏هایی قابل دسترس، برای خود تعیین کنید تا دچار دل‏سردی نشوید. بهتر است در آغاز کار، گام‏هایی کوچک و مطمئن بردارید؛ تا اعتماد به نفس پیدا کنید. در مورد هدف‏های بلندمدت، جامع‏نگر و آرمان‏گرا باشید؛ بگذارید تخیلتان بگسترد و عالی‏ترین را انتخاب کنید. توجه‏تان را بر جوهر هدف متمرکز کنید و نگران جزئیات نباشید؛ زیرا جزئیات، ممکن است تغییر کنند. در مورد هدف‏ها، وسواس به خرج ندهید و انعطاف‏پذیر باشید. شاید دریابید که بسیاری از هدف‏هایتان عوض می‏شوند؛ اما در مهم‏ترین هدف‏ها، همواره جوهری هست که یکسان به جا می‏ماند. به یک شیوه خاص، اکتفا نکنید و هرگاه احساس کردید که روشتان کارساز نیست، شیوه خود را تغییر دهید. منتظر پیروزی باشید و در هر کاری که می‏کنید، تنها به آن بیندیشید. اگر با وجود همه تلاش‏ها، امروز به پیروزی نرسیدید، از نو شروع کنید و آن‏قدر مداومت به خرج دهید تا موفق شوید. نیروی خلاق خود را به کار اندازید و در جهت موفقیت، گام بردارید. نگرانی خود را به مرحله قبل از تصمیم‏گیری، محدود کنید. اگر برای رسیدن به هدف، بیش از یک راه سراغ دارید، برای انتخاب مناسب‏ترین آنها تأمل کنید. خوب فکر کنید و همه جوانب را در نظر بگیرید؛ اما پس از انتخاب راه، بدون کمترین نگرانی، در آن جهت حرکت کنید. به جای دیروز و حوادث مربوط به گذشته، به امروز فکر کنید و در هر لحظه، تنها به یک هدف بیندیشید. گاهی لازم است که حل مشکل را به تعویق بیندازید و در این صورت، آن را موقتاً از ذهنتان خارج کنید. اگر قصد پیروزی دارید، به پیش بروید؛ از ایستایی، کاری ساخته نیست. باید زندگی هر روزتان، پویا و پرتحرک باشد. در جهت تحقق هدفی که در نظر گرفته‏اید، بزرگ یا کوچک، حرکت کنید. حذف باورهای منفی و کاذب، راه دیگری برای رسیدن به زندگی خلاق است. خود را از باورهای منفی و کاذب، نجات دهید. باورهای منفی خود را بررسی کنید؛ می‏توانید آنها را آن طور که هستند، در نظر بگیرید. آیا نمی‏توانید آنها را به کلی از وجود خویش پاک کنید؟ اگر نمی‏توانید، دست کم آنها را در همان حد که هستند، نگه دارید تا بتوانید با آنها زندگی کنید. به یاد یکی از موفقیت‏های خوب گذشته خود بیفتید؛ موفقیتی که به خاطر آن، احساس غرور کرده‏اید و به خود بگویید: مهم نیست که در گذشته شکست‏هایی را تحمل کرده‏ام؛ به جای آنها، به موفقیت‏هایی که داشته‏ام توجه خواهم کرد؛ سزاوار خوبی‏ها و مثبت‏های زندگی هستم. من، ناخدای کشتی خود هستم و تمام فکر و ذکرم را به هدف‏های خلاق و سازنده، معطوف خواهم کرد. با سرزنش خویش، لذت و شادمانی را از خود دریغ نکنید؛ زیرا، این حق شماست که بدون احساس ترس و تقصیر، احساس شادمانی کنید. زندگی خلاق، تصمیم گرفتن برای شاد بودن است، پیروزی، غلبه نیروهای مثبت فکر و تصور، بر نیروهای منفی تفکر و تصور است. اگر مشتاق باشید که از اندیشه‏های منفی و نگرانی‏هایتان آگاه باشید و ژرف‏تر به آنها بنگرید تا ببینید که ریشه آنها چیست، می‏توانید از اندیشه‏های منفی و نگرانی‏های‏تان، به شیوه مثبت سود جویید. به محض این‏که از باورهای منفی خودتان آگاه شدید، می‏توانید آنها را تغییر دهید. شناخت عمیق باور منفی، به این معناست که ۹۹ درصد از راه رها کردنش را طی کرده‏اید. شاید مدتی طول بکشد تا باور منفی، کاملاً از بین برود؛ اما همین که واقعاً آن را ببینید و احساس کنید که چگونه در زندگی سرگرم کار بوده است، بی‏شک، راه خروج را در پیش خواهد گرفت. با خودتان همنوا و هماهنگ شوید و قدر زندگی‏تان را بدانید. این فرآیند، سبب می‏شود که انرژی مثبت وجودتان جریان پیدا کند و خود به خود، موجب خلاقیت افزون‏تر زندگی‏تان شود. گام دیگر، عفو و بخشش خود است. از خطاها و لغزش‏های گذشته خود بگذرید و از شکنجه کردن خویش، به خاطر عقل و درایتی که باید در گذشته به خرج می‏دادید و ندادید، دست بکشید. فراموش کنید که در موقعیتی، به جای جسارت، احتیاط کرده‏اید و در موقعیتی دیگر که احتیاط شرط عقل بود، بی‏پروا بوده‏اید. عصبانیت‏های بی‏مورد را فراموش کنید. فراموش کنید که در جایی، در احقاق حق خود، کوتاه آمده‏اید و در جای دیگر، با سخنان تند و درشت، احساسی را جریحه‏دار کرده‏اید.

بازی و سر گرمی کودکان

این هم یک لینک جهت بازی و سرگرمی کودکان عزیز به مناسبت روز جهانی کودک: 

 

امیدوارم که حسابی لذت ببرید.                   http://www.koodakan.org/game/index.htm

 

البته سعی کنید در بازی های کامپیوتری زیاده روی نکنید. 

  

چون برای ما ضرر زیادی دارد. 

 

 

روزتان مبارک باد.

 

روزتان مبارک باد.

بچه ی من باهوشتر است!؟

 بچه ی من باهوشتر است!؟

 

تعریف هوش به سه دسته تقسیم می شوند :
1)
تربیتـی : کیفیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می شود از این رو آن را یک نوع استعداد تحصیلی تلقی میکنند و مربیان تربیتی مدعی اند که کودکان باهوش نمرات بهتری در دروس خود کسب می کنند و پیشرفت تحصیلی آنان نسبت به کودکان کم هوش چشمگیرتر است.
2)
تحلیلـی : هوش به بخشهای تشکیل دهندهاش تقسیم می شود (تحلیل می شود).
3)
کـاربردی : هوش پدیده ای است که از طریق آزمونهای هوش سنجیده می شود.از دیدگاه دیگر هوش تقسیم می شود به :
1-
آمـوزشی : (دیدگاه وکسلر، ترمن، بینه و سیمون، پیاژه و فراگرد هوش)
2-
فیـزیولوژیکی ( هب، کتل، دو سطحی جنس )
1-
دیدگاه آموزشی ( الف ) – وکسلر : از دید وکسلر هوش نتیجه ی تأثیر دایمی و متقابل فرد با محیط است و هوش توانایی کلی و جامع فرد برای این که به طور هدفمند رفتار کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور مؤثر با محیط خود به مبادله بپردازد.
(
ب ) – تـرمن : ظرفیت فرد در تفکر انـتزاعی است.
(
ج ) – بیـنه و سیـمون : قابلیت عمومی درک و استدلال است . درست قضاوت کردن، درست درک کردن و درست استدلال کردن فعالیتهای بنیادی هوش هستند و هوش از 4 استعداد، ترکیب یافته است :1 - فهم- 2- ابتکار - 3- انتزاع 4- توجیه فکر.
(
د ) : پیـاژه : استعداد انطباق با محیط است.
(
ه ) : نظریه ی فراگرد هوش : پیچیدگی خیلی زیاد در یک وضعیت به عدم اطمینان و ناراحتی می انجامد. افراد تیزهوش قادرند اطلاعات خود را به روشهایی سازمان دهند که عدم اطمینان را کاهش می دهد. (کاهش پیچیدگی) پس هوش شامل کاهش پیچیدگی از طریق انتخاب، دسته بندی و ساخت دهی و اطلاعات می شود و افراد تیزهوش کسانی هستند که زودتر و کارآمدتر از دیگران این کار را انجام می دهند.
2-
دیدگاه فیزیولوژیستی : ( الف ) : هوش BوA ( هِب ) :کودک هنگام تولد توانایی بالقوه ای برای رشد ذهنی را دارا است چنانچه محیط برای به فعل درآمدن این توانایی فراهم نباشد در روند رشد ذهنی وقفه ایجاد خواهد شد. چنانچه توانایی بالقوه ذهنی در سطح پایینی باشد، محیط نمی تواند ضریب هوشی بالایی را برای فرد تدارک ببیند از این رو توارث دامنه رشد هوشی را مشخص می کند.با توجه به این تعاریف هوش A :
توانایی ذاتی فرد برای رشد استعداد ذهنی است و هوش B سطحی است که رشد ذهنی به آن خواهد رسید؛ هوش A قابل اندازه گیری نیست، چون کنش ذهنی نوزاد قابل اندازه گیری و مشاهده نمی باشد از این رو ضریب هوشی، فقط هوش B را اندازه می گیرد هوش AوB به طور کامل و مستقل از یکدیگر نیستند و هوش A به رشد هوش B کمک می کند و یکی از عوامل لازم در تشکیل آن تلقی می شود.ب). هوش سیال و متبلور ( کتل ) : کتل وجود دو جزء عمده در فعالیت هوشی را تحت عنوان هوشی سیال و هوش متبلور فرض کرده است.هوش سیال : ظرفیت کلی ادراک است که معرف هوش بالقوه فرد است، مستقل از اجتماعی شدن و آموزش و پرورش فرد است. که شامل پادگیری های تصادفی و تجارب بدون برنامه است. در محیط و در همه فرهنگ ها تقریباً مشترکند. (توانای بنیادی)هوش متبلور : بازتاب تجارب و تماس های فرهنگی فرد نظیر تجارب رسمی آموزشی است که مهمترین آنها دانش و مهارتهایی است است که در مدرسه تدریس می شود مانند مهارتهای عددی ...
# -
هوش متبلور سالها بعد از پایان یافتن دوران آموزشی به رشد خود ادامه می دهد. در حالی که هوش سیال در حدود 14 سالگی به اوج خود می رسد پس به فلات در می آید و در بعد از 20 سالگی سیر نزولی طی میکند.ب). نظریه دو سطحی جنس : جنس برای هوش دارای دو سطح Ι و Π قایل می شود:توانایی که در سطح Ι قرار دارند، شکل پاسخ ضرورتاً مشابه و همنواخت با شکل محرک است برای نمونه فرد یاد میگیرد که حاصل ضرب 2×2 می شود 4 و یا از ترکیب حرف گ_‌ر_ب_ه کلمه ی گـربـه حاصل میشود. که این نوع یادگیری تا حدی به منـزله ی کسب پیوند میان محرک و پاسخ با یادگیری S-R است.اما در مورد توانایی های مربوط به سطح Π اعمال پیچیده تری مورد نیاز است به این معنی که محرک ارایه شده به ارگانیسم مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرد و در نتیجه تغییر شکل پیدا میکند و جامعیت بیشتری می یابد. انواع تواناییهایی که برای دست یافتن به حل مسایل، تعریف کلمات انتزاعی و برای درک ضرب المثلها لازمند،‌ نمونه ای از تواناییهای سطح Π هستند.تعریف خلاقیت
تعریف خلاقیت بر مسائل مختلف متمرکز شده است. برخی از تعاریف، ویژگی های شخصیتی افراد را محور قرار داده و برخی دیگر بر اساس فرایند خلاق و تعاریف دیگر بر حسب محصول خلاق، به خلاقیت نگریسته اند.- گیلفورد معتقد است که خلاقیت مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هایی است که موجب تفکر خلاق میشود. (برحسب شخصیت)- تعریف دیگر خلاقیت که بر فرایند خلاقیت مبتنی است؛ مدنیک می گوید که خلاقیت عبارت است از شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیب های تازه که با الزامات خاص مطابق است یا به شکلی مفید است و هر چه عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرایند حل کردن خلاق تر خواهد بود.گیزلن بر اساس محصول به خلاقیت توجه می کند و معتقد است که خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی است. به طور کلی خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم ناشی از عوامل اجتماعی، و هم به عنوان فرایند مطرح است و هم به عنوان محصول ملاک خلاق بودن یک فعالیت به عوامل ذیل بستگی دارد :
1 ).
سیالی ( فراوانی ) : توانایی پاسخ های متعدد به یک سؤال
2 ).
تازگی ( جدید بودن ) : توانایی ارائه پاسخ به کاربردهای جدید به یک سؤال
3 ).
مفید بودن ( اصالت ) : ارائه پاسخ های بی نظیر به یک سؤال
ویژگیهای کودکان خلاق
تمایل به تجربه و آزمایش – گرایش درونی به ارزشیابی – توانایی بازی با عقاید و نظرات – تمایل به ریسک کردن – تمایل و ترجیح دادن پیچیدگی – گرایش به امور مبهم و عمل آنها – خودپنداری و بالا – توانایی چسبیدن به کار.معمولاً از معلم خیلی فرمانبرداری نمی کنند- ترجیح می دهند به تنهایی درس بخوانند، معلمان و برخی کودکان درسخوان از چنین دانش آموزانی به عنوان کودکی که نظم کلاس را رعایت نمی کنند شکایت می کنند.اصطلاحات مرتبط با تیزهوش
1.
نبوغ : Genius : کلمه ای که گاه در مورد استعدادها و یا توانایی های خاص در زمینه های مختلف به کار می رود. مثلاً فرد قدرت هوش فوق العاده ای از خود نشان می دهد.
2.
بصیرت : Insight : استعداد تجزیه یا ترکیب اطلاعات به طریقی نو، خلاقانه و یا مفید. جدا ساختن اطلاعات درست یا نادرست.
3.
پیشرفته : Advanced : در مورد کودکی به کار می رود که نسبت به سنش در درس یا حوزۀ بخصوصی جلو است.
4.
خلاقیت : Creativing : توانایی باراز افکار نو و مفید، درک و تشخیص روابط جدید و مهم، طرح سؤالات بی سابقه و مهم.تعاریف خلاقیت از دیدگاههای مختلف
برخی از تعاریف خلاقیت بر ویژگی های شخصیتی افراد، برخی براساس فرایند خلاق و برخی دیگر برحسب محصول خلاق به خلاقیت نگریسته اند.
1-
تعریف گیلفورد ( بر اساس شخصیت ) : خلاقیت مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هایی است که موجب تفکر خلاق می شود گیلفورد خلاقیت را کاربرد تفکر واگرا در حل مسأله دانسته است.- تفکر واگرا : توانایی ارایه پاسخ های متعدد و متفاوت که به صورت بالقوه برای یک سؤال وجود دارد.- تفکر همگرا : تلاش برای رسیدن به یک پاسخ که می تواند درست یا نادرست ارزیابی شود.
2-
تعریف مونیک ( بر اساس فرایند خلاقیت ) : خلاقیت عبارت است از شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبهای تازه که با الزامات خاص مطابق است یا به شکلی مفید است و هر چه عناصر ترکیب شده جدیدتر و غیر مشابه تر باشد، فرایند حل کردن خلاق تر خواهد بود.
3-
گزلین ( بر اساس محصول ) : خلاقیت ارایه ی کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معنی است.
#-
به طور کلی خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم ناشی از عوامل اجتماعی و هم به عنوان فرایند و هم به عنوان محصول مطرح است.
ملاک خلاق بودن به موارد ذیل بستگی دارد :
1-
سیالی : ( فراوانی ) : توانایی پاسخ های متعدد به یک سؤال
2-
تازگی ( جدید بودن ) : ارایه ی پاسخ و کاربردهای جدید به یک سؤال
3-
مفید بودن ( اصالت ) : ارایه ی پاسخهای بی نظیر به یک سؤال
ویژگی های کودکان خلاق
تمایل به تجربه و آزمایش – گرایش درونی به ارزشیابی – توانایی بازی با عقاید و نظرات، تمایل به ریسک کردن، تمایل به ترجیخ دادن پیچیدگی – گرایش به امور مبهم و عمل به آنها – خودپنداری توانایی چسبیدن به کار – معمولاً از معلم فرمانبرداری نمی کنند، ترجیح می دهند به تنهایی درس بخوانند، دانش آموزان درسخوان از چنین دانش آموزای به عنوان کودکی که نظم را رعایت نمی کند شکایت می کنند. عقاید منفی دیگران آنها را به ندرت مأیوس می سازد.- آموزش خلاقیت :
1-
روش بارش ذهنی ( Brain storming ) : در این تکنیک گروهی از دانش آموزان و یا کل کلاس در مورد یک مسأله بحث می کنند و تا آنجا که ممکن است، پاسخ ها و ایده های متنوعی را ارایه میدهند.در میان روش بارش ذهنی می توان از تکنیکهای ذیل برای استفاده از اجزای خلاقیت ( سیالی، تازگی، اصالت ) می توان از روش های ذیل نیز استفاده نمود : ( این سؤالات سر کلاس مطرح می شوند )
2-
فرض کنید که ..... ( هر موقعیت طبیعی یا مغایر با واقعیت ) ..... نتیجه چه خواهد شد ؟
مثلاً اگر لبخند زدن غیرقانونی باشد، چه اتفاقی می افتد ؟
3-
بهبود بخشیدن وضع اشیاء. چیزهای زیادی وجود دارند که بهتر ساختن آنها سرگرم کننده است. مثل میز تحریر، کلاس درس، حیاط خانه، اسباب بازی ها، کتابها، تخته سیاه، شما چه پیشنهادی دارید ؟
4-
کامل کردن چیزهای ناتمام. تصویرها، طرح ها یا داستانهای ناتمام را کامل کنند. مثلاً در این جا چند شکل جالب وجود دارد، از آنها چه تصاویر دیگری می توانید به وجود آورید؟ در این جا یک چند ضلعی می بینید، آنها را به شکلهای دیگری تبدیل کنید.
5-
کاربردهای جدید از اشیاء معمولی : ما معمولاً از خط کش برای اندازه گیری استفاده می کینم. از خط کش برای چه منظورهای دیگری می توان استفاده کرد؟ از یک میز تحریر چه استفاده های دیگری می توانیم به عمل آوریم؟ همین طور صندلی ها، مدادها، کتابها، کرکره ها، ..... چه کاربردهای دیگری می توانند، داشته باشند؟
6-
عنوان ها و پایانه های دیگر. آیا می توانید برای یک داستان، تصویر و یا موقعیتهای دیگر، عنوانهایی پیدا کنید؟ برای یک تصویر و یا جمله های آغازین یک داستان، متن های متعددی را بنویسید.
#-
در روش بارش مغزی چند اصل باید رعایت شود :
1-
انتقاد ممنوع : هیچ چیز نباید جریان ایده سازی را متوقف سازد. هیچ کس حق ندارد ( نه معلم نه شاگردان ) از پیشنهادهای ارایه شده انتقاد کرده و یا از آنها ارزشیابی نماید. بهتر است به آنها گفته شود که ارزشیابی پاسخ ها بعداً انجام خواهد گرفت.
2-
ایده ها هرچه بیشتر باشد بهتر است. هر چه تعداد ایده ها بیشتر باشد، امکان این که در میان آنها ایده های بهتری پیدا شود بیشتر ست.
3-
یکپارچه سازی و ترکیب ایده ها باید مورد استقبال قرار گیرد.
4-
ارزشیابی باید در پایان و پس از ارایه همه ایده ها صورت گیرد. قضاوت در مورد ایده ها را زمانی شروع کنید که فکر دانش آموزان به بن بست رسده باشد.روش دیگری که در مورد پرورش خلاقیت وجود دارد، مطالعه در مورد افراد خلاق و نحوه ی کارهای آنان است. در این گونه مطالعات به روش زندگی این افراد و ویژگی های شخصی آنها توجه می شود.علاوه بر این، از آنجا که خلاقیت به جو مطلوب عاطفی بستگی دارد، کوشش هایی در جهت بهبود چنین جوی ضروری می باشد.ویژگی های بدنی کودکان تیزهوش :
این افراد از لحاظ رشد جسمانی، انرژی عضلانی و زیبایی نسبت به افراد عادی جامعه وضع بهتری دارند، سرعت در عمل، مقاومت در برابر خستگی، انرژی قابل توجه در فعالیتهای جسمی، در این افراد تقریباً همیشه از همسالان آنان بهتر است. رشد بدنی کودکان تیزهوش به طور متوسط بیشتر از کودکان معمولی هستند. این گروه از نظر قد، بلندتر و از نظر وزن سنگین تر از حد متوسط هستند. کمتر بیماری می شوند، پوسیدگی دندان، ضعف عمومی، سوءتغذیه، ..... در آنان کمتر از کودکان عادی دیده می شود معمولاً از زیبایی و جذابیت بیشتری برخوردارند.- ویژگی های اخلاقی : اغلب تصور می شود کسانی که باهوش ترین هستند، بهترین نیز هستند به عبارت دیگر فکر می کینم که صفات اخلاقی همانند انصاف، شرافت، محبت و عدالت با تیزهوشی هـمراه هستند. اما آدمکشی ها و جنایتهایی که بوسیله برخی از افراد سرشناس تاریخی که از استعداد و خلاقیت برخوردار بوده اند این حقیقت را تأئید میکند که افراد نابغه و تیزهوش نیز می توانند از نبوغ خود در کارهای جنایی استفاده کنند. به هر حال می توان گفت که اغلب مطالعات نشان می دهند که افراد تیزهوش از نظر رفتارهای اخلاقی از افراد معمولی برتر هستند. البته آنچه در مورد افراد نابغه درست تر این است که آنان از بهترین تواناییها برخوردارند و قادرند از طریق آن به افراد و جوامع کمک کنند تا مسایل اخلاقی خود را برطرف کنند.- ویژگی های شخصیتی :
افراد تیزهوش معمولاً کمتر دیگران را عصبانی می کنند، گزافه گویی، دروغگویی، بازی های خطرناک را کمتر انجام می دهند، اعتماد به نفس و استقلال فکری، حس همکاری، احترام به دیگران، دوراندیشی، علاقه به درستی و در رسیدن به هدف، ادب و تواضع در تیزهوشان دیده می شود. کمتر از همسن های خود به کارهای خلاف دست می زنند حتی در شرایط دشوار صداقت و تعهد خود را حفظ می کنند و بهتر از دیگران از افکار و اعمال خود استفاده می کنند. اغلب شادمان و مورد علاقه دیگران می باشند. اغلب آنها از نظر عاطفی با ثبات و متکی به نفس هستند و در برابر اختلالات عصبی و روانی کمتر از کودکان معمولی آسیب پذیرند. آنان از از علایق وسیع و متنوعی برخوردارند و نسبت به خود نظری مثبت دارند. کودکان تیزهوش نسبت به گروه متوسط مشکلات کمتری داشته اند.ویژگی های تحصیلی کودکان تیزهوش:تیزهوشان معمولاً خواندن را پیش از مدرسه رفتن یاد می گیرند. اغلب مدرسه را دوست دارند و عاشق یادگیری هستند. عملکرد تحصیلی آنها بالاتر از سطح عملکرد دیگر دانش آموزان می باشد. زیرا افرادی که در دروس مختلف نمره های بالا بدست می آورند بیشتر به دلیل استفاده زیاد از حافظه و یادگیری سطحی آنان است. پژوهش ها نشان می دهد که علت این که میان هوش و موفقیت تحصیل همبستگی کامل وجود ندارد، دلایل زیادی وجود دارد. از جمله می توان به عوامل ذیل اشاره کرد:
1-
ضابطه ی نمره دادن در معلمان یکسان نیست
2-
ظاهر دانش آموزان نحوه ی سخن گفتن و رفتار او با معلم و مسؤلان مدرسه، خط و انشای او در ورقه ی امتحان، در نمره ی او اثر می گذارد.
3-
دانش آموزان از نظر انگیزشی و پشتکار در یادگیری و همچنین از نظر شخصیت و نحوه ی برخورد با درس و مدرسه با هم اختلاف دارند. مثلاً برخی از آنها با وجود هوش خوب، از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند.
4-
وضع نامناسب جسمی مانند ضعف بینایی، برخی از دانش آموزان را از موفقیت در تحصیل باز می دارد و مانع یادگیری مطلوب می شود.
5-
محیط نابسامان خانوادگی مانند اختلاف میان زن و شوهر و یا اختلاف میان پدر و مادر و فرزندان درس خواندن را برای برخی از دانش آموزان مشکل و گاهی غیر مـمکن می سازد.به طور کلی هوشبهر بالا سبب موفقیت بیشتر در تحصیل می شود، مگر آنکه عواملی مانند انگیزش کم برای یادگیری افسردگی، اختلاف شخصیت یا ناراحتی های خانوادگی در کار یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموز خلل بوجود آورند.ویژگی های تحصیلی تیزهوشان از دیدگاه معلمان
- دارای معلومات عمومی گسترده ای هستند.- در کسب اطلاعات و یادآوری آنها مهارت زیادی دارند.- دارای کنجکاوی زیادی هستند.- توجه خوبی به روابط علت و معلولی دارند.- سؤالات زیادی را می پرسند.- به سرعت مسایل را تعمیم می دهد.- غالباً به دنبال روابط غیر عادی امورات تا روابط معمول بین آنها.- بدون بررسی دقیق به پذیرش دستورات تمایل ندارد.- ترجیح می دهد حرف بزند تا بنویسد.- رویاهای زیادی در سر می پروراند.- به سرعت متوجه مشکلات شده و از خود ابتکار نشان می دهد.- به راحتی و به سهولت یاد می گیرند.- در مشاهدات خود تیز و هوشیار است.- در انجام کامل امور پافشاری می کند.- به طور سازنده انتقاد می کند.- در ریاضیات و حل مسایل قوی تر است.- به سرعت مطالعه می کند و به خاطر می سپارد.- از زبان به خوبی استفاده می کند و آن را می فهمد.- نسبت به دیگران احساس هـمدردی می کند.علایق تیزهوشان
تیزهوشان به خواندن داستانها و کتابهای مختلف، نقاشی و موسیقی علاقه دارند، در این کودکان تمایل زیاد برای شرکت در جلسات بحث و انتقاد، تفریحات سالم و بازی های دسته جمعی مخصوصاً با بزرگترها وجود دارد. پسران تیزهوش اکثراً به داستانها و ماجراهای مرموز و دختران به داستانهای خانوادگی و آنچه به زندگی و مدرسه مربوط می شوند علاقه نشان می دهند.مشکلات دانش آموزان نابغه
1-
اشکال در جلب توجه کودکانی که توانایی های آنها از سطح کلاسی آنها بالاتر است.
2-
اشکال در برانگیختن این کودکان در کارهایی که ممکن است مورد علاقه آنها نباشد.
3-
اشکال در ارائه کمک به آنها تا با مشکلات ناشی از نابغه بودن خود، کنار بیایند.نوابغ دارای افت تحصیلی
تعداد نسبتاً زیادی از کودکان نابغه هرگز به ان سطح رشد که تستهای هوش برایشان پیشگویی
کرده اند نمی رسند. خصوصیت عمده ی، مبتلایان به افت تحصیلی را از افراد موفق متمایز می سازد:

·   

·    احساس حقارت بیشتر

·    اعتماد به نفس کمتر

·    پشتکار کمتر

·    داشتن هدفهای کمتر در زندگی

مطالعات نشان دادند که ایجاد یک محیط گرم و صمیمی ظاهراً می تواند که افت تحصیلی کودکان را به حداقل برساند.


منبع : روان شناسی آزاد

__________________بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: «کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگ تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم.

لکنت زبان چیست؟

لکنت زبان چیست؟

لکنت زبان نوعی اختلال گفتار است که مشکلاتی را در برقراری ارتباط با سرعت مناسب و به طور پیوسته و روان ایجاد می نماید. در واقع لکنت عبارت است از تکرار، کشش و یا قفل شدن غیر ارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد. در اینجامعمولا همراه با تلاش برای بیان درست کلمات، تغییراتی نیز در سر گردن به شکل پلک زدن، شکلک در آوردن، لرزش فک، لبها و یا کج کردن سر دیده می شود.لکنت به طور معمول در چه زمانی شروع می شود؟
شروع لکنت به طور شایع در سنین 7 – 2 سالگی می باشد.معمولا بعد از 12 سالگی ابتلابه لکنت زبان دیده نمی شود، مگر در مواردیکه سانحه مغزی جدی اتفاق افتاده باشد. بنابراین لکنت در زمانی که کودک با سرعت زیاد در حال یادگیری زبان است به شکل تدریجی روع می شود.آیا لکنت زبان شیوع بالایی دارد؟
میزان شیوع لکنت در جمعیت کلی حدود یک درصد و در پسران سه برابر دختران می باشد. در خانواده هایی که پدر یا مادر سابقه لکنت داشته باشند، احتمال ابتلا در فرزندان سه تا پنج برابر بیشتر از خانواده هایی است که در آن ها مشکلی وجود ندارد. موفقیت های آموزشی، شغلی و اجتماعی می توانند تا حدودی تحت تاثیر لکنت قرار گیرند. با این وجود در طول تاریخ، افراد بر جسته و موفق زیادیوجود داشته اند که بیشتر عمرشان با این اختلال گفتاری همراه بوده اند. از جمله این افراد می توان وینسون چرچیل، سرایوسکی سینوتون، چارلز داروین ناپلئون اول و تئودورروزولت را نام برد.چرا کودک من لکنت دارد؟
واقعیت آن است که لکنت زبان بر اساس متغیرهایی شامل عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی که روی هم تاثیر متقابل دارند به وجود می آید. بعضی کودکان برای ابتلا به لکنت زمینه آسیب پذیری موروثی دارند. اضطراب و تنش، باعث تشدید لکنت می شود ولی به نظر نمی رسد که در ایجاد آن نقشی داشته باشد. عواملی که سبب بروز اختلال می شوند کاملا با عواملی که سبب تداوم و وخامت آن می گردند متفاوتند و این عوامل ثانوی را می توان تحت کنترل قرار داد.آیا مشکلات مغزی می تواند سبب بروز لکنت شود؟
گزارش هایی از بررسی های تصویر برداری از مغز براین نکته دلالت دارند که شاید تفاوت های ظریفی درساختار و فعالیت مغزی بعضی بزرگسالان مبتلا با سایر افراد وجود داشته باشد، ولی ر حال حاضر دلایل مکتوبی وجود ندارد که نشان دهد این تفاوت ها بر نوع گفتار فرد موثر و یا عامل لکنت می باشند. مهم آن است که برای کمک به کودک نیازی نیست که منتظر به دست آوردن این اطلاعات باشیم، بلکه اکنون نیز می توانیم به او کمک کنیم.اگر کودک من از لکنت زبان دیگران تقلید کند آیا ممکن است خودش مبتلا به لکنت شود؟
خیر، اغلب افراد مبتلا بدون آنکه قبلا لکنت شخص دیگری را شنیده باشند شروع به لکنت کرده اند و تقلید کردن در ایجاد این اختلال جایگاهی ندارد.آیا لکنت می تواند پس از یک حادثه غیر منتظره یا ضربه ناگهانی شروع شود؟
در اغلب موارد شروع لکنت مانند بهبودی آن تدریجی است. لکنت بندرت پس از یک ضربه ناگهانی شروع می شود و اکثر کودکانی که این حوادث یا ضربه های غیر منتظره را تجربه می کنند به لکنت مبتلا نخواهند شد.
پیش آگهی لکنت زبان و سیر آن چگونه است؟
به طور کلی 80-50 درصد تمام کودکان مبتلا به لکنت و بیشتر موارد خفیف به طور خود بخودی بهبود می یابند. از میان کودکانی که لکنت زبانشان تا بزرگسالی ادامه می یابد، فقط یک سوم موفقیت های شغلی و تحصیلی شان تحت تاثیر قرار می گیرد. البته در سنین دبستان ممکن است کودک دچار اشکال در برقراری ارتباط با همسن و سالان و مشکلات تحصیلی در اثر اجتناب از صحبت کردن در جمع کلاس شود. اگر کودک در محدوده سنین پیش دبستانی است و لکنت او به تازگی شروع شده، احتمال موفقیت و بهبودی بالاست ولی در کودکان سنین دبستانی که مدت زیادی است که دچار اختلال هستند، احتمال کمی وجود دارد که روانی گفتار به طور کامل به حالت طبیعی برگردد. بنابراین شناسایی و مداخله زودرس در این اختلال اهمیت زیادی دارد. آیا باید کودک مبتلا به لکنت را مثل سایر کودکان خود تربیت کنیم؟
تمام قوانین، مسئولیت ها، تشویق ها و محدودیت هایی را که در مورد سایر کودکانبه کار می برید، برای فرزند مبتلا نیز اجرا کنید. او باید خود را مانند بقیه همسن و سالان خود ببیند با این تفاوت که فقط گاهی لکنت پیدا می کند. البته در مواردی باید دقت بیشتری داشته باشید، گاهی انتظارات خارج از توان از وی داشتن، باعث افزایش فشار و تنش و در نتیجه تشدید لکنت او می شود. در کودکی که لکنت دارد، اختصاص دادن زمان کافی برای صحبت کردن وی احساس بهتری را در او ایجاد می کند و می تواند لکنت او را کاهش دهد.برای کمک به کودک، ما به عنوان والدین چه کارهایی می توانیم انجام دهیم؟
با آرامش کامل به آنچه کودک می گوید گوش دهید نه به اینکه چگونه می گوید.بگذارید خودش حرفش را تمام کند، شما جمله او را کامل نکنید.هنگام صحبت کردن با او تماس چشمی داشته باشید.کودک زمانی که خودش آغاز به صحبت می کند، راحت تر از زمانی است که از او سوالی پرسیده می شود، پس برای اینکه خودبخود سر صحبت را باز کند، با او در مورد فعالیتهایی که به آن ها علاقه مند است صحبت کنید و در فواصل چند لحضه سکوت کنید و در فواصل چند لحظه سکوت کنید تا اگر مطلبی دارد بیان کند.برای پاسخ دادن به سوال به کودک فشار نیاورید. پس از اینکه صحبتش تمام شد، با آرامش و با به کار بردن تعدادی از لغات خودش به او پاسخ دهید.هرگز هنگام صحبت کوکدک از عباراتی چون زودباش، الان صحبت نکن کار دارم استفاده نکنید.هرگز به او نگوییدکه چه کار کند تا لکنت نداشته باشد. عباراتی نظیر یواش، آهسته، نفس عمیق بکش، آرام تر صحبت کن از این قبیلند.حداکثر روزی 15 دقیقه را به صحبت آرام با کودک اختصاص دهید. مثلا برای او کتاب بخوانید.کودک را در فعالیت هایی که به خوبی از عهده آن ها بر می آید شرکت دهید و توانایی های او را تشویق کنید.کودکانی که لکنت دارند، معمولا وقتی در گروه قرار می گیرند و همراه سایرین مطالبی را بیان می کنند یا شعر یا آوازی را از بر می خوانند، مشکلی ندارند، این موقعیت ها را برای کودک فراهم کنید.کودک را در بهترین شرایط بدنی نگه دارید، بیماری جسمی به احتمال زیاد باعث افزایش لکنت می شود.کدامیک از مداخلات والدین می توانند باعث تشدید لکنت زبان گردند؟
کامل کردن جملات کودک
دستپاچه کردن و وادار کردن او به تکمیل جملاتش
طع کردن نابجای گفتار کودک
انتقاد مکرر و اصلاح تلفظ صداها و کلمات کودک شتاب زدگی در زندگی روزمره
درخواست اینکه در حضور دوستان، بستگان و یا همسایه ها چیزی را تعریف کند.برای درمان لکنت زبان کودکان به چه درمانگرانی باید مراجعه کنیم؟
لکنت و درمان آن یکی از حوزه های تخصصی کار گفتار درمانگران می باشد. در مواردی که فشارهای روانی موجود در روابط بین فردی، خانواده و ... در تشدید لکنت دخیل هستند، لازم است مشاوره روانشناختی یا روانپزشکی صورت گیرد و در صورت نیاز مداخلات دیگری نظیر روان درمانی فردی، خانواده درمانی و در موارد خاص درمان دارویی نیز صورت گیرد.آیا دارو درمانی در درمان لکنت کمک کننده است؟
دارو درمانی در درمان خود اختلال تاثیری ندارد، مگر اینکه دارو را در مورد اختلالات همراه با این مشکل که روی آن تاثیر منفی می گذارند، به کار ببریم.طول مدت برنامه درمانی چقدر است؟
در موارد خفیف به خصوص د کودکان پیش دبستانی تنها چند هفته و در موارد شدید گاهی تا 18 ماه به طول می انجامد.

__________________بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: «کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگ تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم.

لکنت زبان


نگاه اجمالی لکنت زبان عمدتا و بطور کلی جز در موارد استثنایی در دوران خردسالی آغاز شده و یک پدیده خاص دوران کودکی است. معمولا از سنین 2 تا 4 سالگی شروع می‌شود. لکنت زبان از مهمترین و متداولترین اختلالات تکلمی است. در سنین 6 تا 7 سالگی نیز که مصادف با زمان آغاز مدرسه می‌باشد به لحاظ ویژگیهای عاطفی و سازگاری اجتماعی خاص این دوره موقعیت مناسبی است برای بروز لکنت زبان در میان کودکانی که بیشتر مستعد چنین اختلالی می‌باشند. گاهی از موارد در دوران بلوغ نیز افرادی که قبلا به نحوی لکنت زبان داشته‌اند دچار لکنت زبان می‌شوند.



در واقع سن ، شرایط و ویژگیهای بلوغ نیز احتمالا در تغییر شکل یا تشدید لکنت موثر است. لکنت زبان در میان پسران بیشتر از دختران است و در بررسی‌ها و تحقیقات مختلف نسبتی در حدود 70 درصد برای پسران و 30 درصد برای دختران ذکر گردیده است. بسیار دیده‌ایم که بعضیها به هنگام صحبت ، لکنت زبان دارند؛ یعنی زبان‌شان بر سر برخی از حروف گیر می‌کند. با چنین افرادی باید با ملایمت رفتار کرد؛ ولی متاسفانه عده‌ای هستند که کند زبانی را دستاویز شوخی و ریشخند می‌پندارند. کندی زبان در جایی پیش می‌آید که دستگاههای تکلم انسان دچار پاره‌ای از تشنج‌هاست؛ از اینرو ادای کلمات ناگهان به مانع برخورد می‌کند و پیوسته مکثی در میان صحبت روی می‌دهد. به هنگام چنین رویدادی معمولا انسان حرفی را که روی آن مکث ایجاد شده است، چندبار تکرار می‌کند. انواع لکنت لکنت کلونیک یا حالت تکراری در بیان کلمه در این نوع از لکنت زبان کودک یک سیلاب از کلمه‌ای را (که معمولا اولین سیلاب کلمه را) با سرعت و تشنج تکرار می‌کند. مثلا کلمه پدر را چنین بیان می‌کند : پ پ پ پدر. لکنت تونیک یا توقف در تلفظ در این حالت در فعالیت عضلات تلفظی چند ثانیه توقف و سکون بوجود می‌آید و کودک دچار وقفه در تلفظ و ادای کلمه همراه با فشار ، کوشش و حرکات خاصی است. کودک مبتلا به این لکنت برای ادای کلمه شدیدا به خودش فشار می‌آورد و پس از لحظاتی سکون بطور ناگهانی و با تشنج کلمه را ادا می‌کند. مراحل مختلف لکنت کودکانی که دچار لکنت زبان هستند معمولا و از بدو پیدایش لکنت تا مرحله نهایی مراحل مختلفی را به شرح زیر می‌گذراند. لکنتی که کودک پذیرفته است. کودک در این مرحله متوجه می‌شود که برخی از حروف و کلمات را بطور غیرطبیعی تکرار می‌کند. اما به نظر می‌رسد که نگران حالت گویایی خودش نیست. کودک از این که اختلال تکلمی دارد ناراحت نبوده و رنجی نمی‌برد و کوششی هم برای رفع آن نمی‌نماید. در این مرحله ،‌ لکنت کودک معمولا همراه با اختلالات تنفسی و یا علایم و عوارض بیماری نمی‌باشد. نوع لکنت کودک در این مرحله بیشتر از لکنت تکراری است و به همین دلیل در این حالت برنامه‌های گفتار درمانی موثر است. لکنتی که کودک در برابر آن عکس العمل نشان می دهد (لکنت پس رانده) بتدریج که کودک بزرگ شده و دامنه مکالمات وسیع تر می‌شود به واسطه رفتار‌های خاص و فشارهایی معمولا از سوی همسالان ، والدین و معلمان متوجه کودک می‌شود، که کودک بطور قابل توجهی با تعجب و گاه همراه با دلسردی نسبت به چگونگی اختلالات گویایی خود عکس العمل نشان می‌دهد. مثلا به محض اینکه برخی از اعضای فامیل و نزدیکان و اطرافیان کودک متوجه می‌شوند که او لکنت دارد، رفتارها و واکنش‌های مختلفی نشان می‌دهند. وی این واکنشها را درک کرده و بالطبع عدم اطمینان و تنش عضلانی او بیشتر می‌شود. لکنت پیچیده و شدید بتدریج که حرکات و رفتار ضمنی همراه با لکنت به صورت غیر ارادی ظاهر می‌گردد، شدت لکنت افزایش می‌یابد. به نحوی که کودک نسبت به همه موفقیتها و به همه کلمات و همه اصواتی که با عدم روانی و سلامت او در صحبت توام می‌شوند، حساسیت و نگرانی پیدا می‌کند. در این شرایط لکنت خود ، روز به روز پیچیده تر و شدیدتر می‌شود. بطوری که هر چقدر بیشتر نسبت به موفقیتها ، کلمات و جملات از خود نگرانی و ترس نشان می‌دهد، لکنت او بیشتر می‌شود و هر چقدر لکنت او بیشتر می‌شود نگرانی و ترس او از شرایط و موقعیتها و کلمات و اصوات افزایش می‌یابد. علل لکنت در واقع دلایل بروز لکنت زبان در کودکان ، تا کنون بطور دقیقی روشن نشده است. اما آنچه که تا حدودی مشخص است، آن است که لکنت نمی‌تواند علت واحدی داشته باشد. بلکه همواره معلول علت بدنی ، عاطفی ، اجتماعی و یا ترکیب این عوامل است. بسیاری از افرادی که لکنت زبان دارند دچار بعضی از ناراحتیهای عصبی و ناسازگاری‌های اجتماعی هستند. اما تشخیص اینکه آیا اینگونه ناراحتیهای روانی علت لکنت زبان است و یا لکنت خود حاصل حالات و فشارهای ناشی از اختلالات روانی است، بسیار مشکل است. در بعضی از مواقع لکنت ربان ممکن است حاصل نارساییها و اختلالات دستگاه عصبی باشد و یا در مواردی نیز لکنت زبان از زمان کودکی در اثر بعضی ناهنجاریهای خفیف فیزیولوژیکی پدید می‌آید. روشهای اصلاح و درمان لکنت زبان امروزه از روشهای مختلفی برای اصلاح ، درمان و بازپروری اختلالات گویایی و لکنت زبان استفاده می‌نمایند. از جمله این روشها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد. روشهای زبانی یا تلفظی برای انجام این عمل بهترین هماهنگی‌ها بین حنجره ، گونه‌ها ، زبان و لب‌ها لازم است؛ اما همین که در این هماهنگی خللی ایجاد شود، زبان به لکنت می‌افتد. پیش از سن 4 یا 5 سالگی به‌ندرت معلوم می‌شود که کودک لکنت زبان دارد. کندی زبان بر اثر اختلال‌های بدنی یا برآشفتگی‌های عاطفی، در انسان رشد می‌یابد. گویا بتوان در پاره‌ای موارد ، کند زبانی را از راه آموزش برطرف کرد؛ یعنی به شخص مبتلا آموخت که چگونه آهسته آهسته چیزی را بخواند؛ آهسته آهسته و با توجه خاص به حرف زدن خود ، سخن بگوید و هر هجایی را با کمال دقت ادا کند. همچنین به وی می‌آموزند چگونه به هنگام بند آمدن زبانش ، تنفس خود را تنظیم کند. بر اثر مطالعه درباره صوتها یا ترکیب صوتهایی که چنین مشکلی را فراهم می‌آورند، به پاره‌ای از تمرینهای مرحله‌ به مرحله‌ای ، برای خواندن دست یافته‌ایم که با انجام آن می‌توان تا حدود زیادی بر مشکل «کند زبانی» چیره شد. به هر حال ، درمان لکنت ‌زبان باید بوسیله متخصص انجام گیرد. این نکته نیز بسیار قابل توجه است که نباید مبنای عاطفی را در کند زبانی نادیده گرفت. روش دو جانبه یا مکمل در این روش به بازپروری و پرورش جنبه‌های دوگانه فکری و زبانی اهمیت فراوان داده می‌شود. این روش بیشتر در مورد کودکان 3 تا 7 ساله استفاده می‌شود و معمولا نتایج ثمر بخشی دارد. هدف این روش در واقع پرورش دوگانه‌ای از قدرت و صحت تفکر ، قدرت و صحت بیان است. به عنوان مثال برای نیل به این منظور به کودک می‌آموزند که افکار خود را اصلاح و روشن دریابد، فقط افکار واضح و روشن خود را به زبان جاری نماید و کلمات و جملات را دقیق و رسا بازگو نماید. روشهای روان درمانی این روشها بویژه در مورد افرادی که دچار کشمکش‌های عاطفی و اختلالات روانی عصبی هستند بکار می‌رود. روش روان درمانی برای کودکان سنین پایین ثمر بخش نمی‌باشد. روش دارو درمانی برخی اعتقاد دارند که یکی از عوامل لکنت تنش‌ها و اضطراب و هیجانات عاطفی است. لذا داروهای آرام بخش می‌توانند تا حدودی کودک را از اضطراب و هیجانات عاطفی به دور داشته و در نتیجه لکنت زبان او را تقلیل دهند. رفتار درمانی یکی دیگر از روشهای متداول و نسبتا جدید در اصلاح و بازپروری لکنت زبان روش تغییرات و اصلاحات رفتاری می‌باشد. نظریه مدافعان این روش در این است که یکی از علل لکنت زبان کودک رفتارهای سازش نایافته و یا ناهنجار اوست. لذا در این روش سعی بر اصلاح رفتارها و بالطبع تقلیل لکنت زبان کودک است. روش خود درمان گری این روش که در واقع می‌تواند نوعی روش رفتار درمانی نیز تلقی شود، بر این اساس استوار است که فرد لکنتی با انگیزه قوی و ایجاد تغییرات لازم در زمینه بازخوردها و نگرشهایش نسبت به لکنت خود به برنامه‌ای منظم ، مشخص و بطور جدی و مصمم تلاش کند که اختلال گویایی خود را اصلاح کند.

پیام مدیر:

«ز گهواره تا گور دانش بجوی» 

با عرض سلام و ادب حضور شما دوستان عزیز و گرامی جویای علم وادب. خوشحالم از اینکه بدینوسیله توانسته ام در کنار شما دوستان قرار بگیرم و امید دارم بتوانم در راهی که در پیش روی دارم با همت خود و با اتکال به خدا و همکاری و همفکری شما خوبان روسفید بیرون بیایم. و بدین منظور و از همین جا دستان پرمهر شما نازنینان را به گرمی می فشارم. 

 

 

«با آرزوی اوقاتی خوش و شیرین در تمامی لحظات زندگی»